قدری نگران بود که دل باخته باشد
انگار که از عشق غزل ساخته باشد
با حسرت و وحشت به خودش زل زد و انگار
در پیش سواری سپر انداخته باشد
او گندم ری بود و این لشکر کوفی
انگار که مختار به او تاخته باشد
شبتون پر ستاره
مرسی سامان
خوبه.ممنون
خواهش میکنم
دستش درد نکنه
پاینده باشید
مرسی سامان
خوبه.ممنون
خواهش میکنم
دستش درد نکنه
پاینده باشید